مغزهایمان پوسید! همه ما مقصریم

مغزهایمان پوسید! همه ما مقصریم

انتخاب واژه پوسیدگی مغز در سال جدید، برای بار دیگر به اثرات فضای مجازی روی فکر و ذهن مخاطبان اشاره دارد  و تأکید می‌کند که محتواهای بی‌کیفیت و بی‌ارزش در این فضا، تبدیل به خوراک فکری افراد شده‌است.

به گزارش مجله gcorg، آنچه در ادامه می‌خوانید گفت‌وگوی روزنامه جوان با محمد لسانی، استاد سواد رسانه پیرامون انتخاب واژه «پوسیدگی مغز» در سال جدید از سوی آکسفورد است: «پوسیدگی مغز» کلمه‌ای است که آکسفورد آن را برای سال ۲۰۲۴ انتخاب کرده‌است؛ کلمه‌ای که قصد دارد پرسه بی‌رویه در فضای مجازی و دیدن محتواهای بی‌اهمیت و فاقد ارزش را نشان دهد. بدون شک این کلمه‌ای است که به طور دقیق و واضح، حال و هوای امروز جهان را نشان می‌دهد، چراکه عمده افراد هر ساعت و هر دقیقه از روز و شب خود را به رصد بی‌پایان رسانه‌های اجتماعی مختلف و دیدن و شنیدن محتوای بیهوده اختصاص می‌دهند، بی‌آنکه اهمیت دهند با این کار، چه بلایی بر سر مغزشان می‌آید. 

هر سال دیکشنری‌های مطرح دنیا مانند آکسفورد، کالینز، کمبریج و وبستر یک واژه را به عنوان «واژه سال» انتخاب می‌کنند. انتخابی که عمدتاً براساس شرایط هر سال انجام می‌شود. حال، دیکشنری انگلیسی آکسفورد، واژه «پوسیدگی مغزی» را به عنوان کلمه برتر سال ۲۰۲۴ معرفی کرده‌است، این انتخاب پس از رأی‌گیری عمومی انجام شده که در آن بیش از ۳۷ هزار نفر نظر خود را بیان کردند. اندرو پرزیبلیسکی، روانشناس و استاد دانشگاه آکسفورد، می‌گوید که محبوبیت این واژه، نشانه‌ای از دوران ماست و نگرانی‌ها در مورد استفاده از فضای مجازی را نشان می‌دهد: «هیچ شواهدی مبنی بر اینکه فرسایش مغز واقعاً وجود دارد، وجود ندارد. در عوض، این واژه نارضایتی ما از دنیای آنلاین را توصیف می‌کند و واژه‌ای است که می‌توانیم برای جمع‌بندی نگرانی‌های خود در مورد شبکه‌های اجتماعی از آن استفاده کنیم.»

فرمان در دست گردانندگان صفحات مجازی

خوشمان بیاید یا نیاید، واقعیت این است که مشکلات و معضلات و اتفاقات ناگوار در دنیا که چه بی‌ربط و باربط، روی دوش مردم سنگینی می‌کند و باعث طاق‌شدن طاقت آنها شده‌است. به طوری که دیگر حتی منطقی‌ترین افراد هم، به دنبال لحظه‌ای می‌گردند تا فارغ از تمام مسائل شوند و به هیچ چیز و هیچ‌کس فکر نکنند؛ این دقیقاً همان چیزی است که تولیدکنندگان محتوای پوچ در فضای مجازی، بدان پی برده و از آن سود می‌برند. 

قبولش سخت است، اما حتی مخالفان فضای مجازی نیز خود گاهی تا ساعت‌ها زمانشان را در پلتفرم‌های مختلف سپری می‌کنند! گاه آنها بدون اینکه فکر کنند چه کاری دارند انجام می‌دهند، خود را غرق در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی می‌بینند. فرار از لذت‌های دروغین فضای مجازی به قدری سخت است که عده‌ای از مخالفان، اقدام به حذف این شبکه‌ها از تلفن همراه خود می‌کنند، تا دیگر به طور غیرارادی، درگیر محتوای آن نشوند. این بدان معناست که عمده محتوای شبکه‌های اجتماعی به قدری جذاب است که آنها توان مقاومت برای ندیدن آنها را در خود نمی‌بینند و از این مسئله بیم دارند که مبادا با نصب پلتفرم‌های مختلف همانند سایرین، غرق در محتوای زرد فضای مجازی شوند. محتوایی که حالا به برگ برنده‌ای برای تولیدکنندگان محتوا در فضای مجازی و همچنین گردانندگان کانال‌ها و صفحات مختلف در شبکه‌های اجتماعی تبدیل شده‌است. افرادی که به طور غیرمستقیم با یکدیگر به این نتیجه رسیده‌اند که چطور فرمان مغزهای پوسیده را در دست بگیرند، بدون اینکه کوچک‌ترین واهمه‌ای از کسادی بازار کارشان داشته باشند. 

تولیدکننده محتوای زرد، مغزهای مردم و حتی تفکراتشان را در دست گرفته و هر کاری که می‌تواند انجام می‌دهد تا تعداد بینندگان خود را بیشتر و بیشتر کند. در چنین شرایطی اما، هیچ کس، قدمی برای بهبود مغزهای پوسیده برنمی‌دارد و تنها به ایراد گرفتن از آنها می‌پردازد که به شکل قارچ‌گونه تعدادشان بیشتر می‌شود. بدون شک، اما انتقاد کردن، به تنهایی و بدون اینکه راهکاری ارائه داده شود، هیچ فایده‌ای ندارد. 

غرق شدن کاربران در شبکه‌های اجتماعی

همانقدر که توجه به زیست اجتماعی اهمیت دارد، زیست در فضای مجازی هم مهم است و باید به آن توجه ویژه‌ای شود. محمد لسانی، مدرس و مروج سواد رسانه‌ای در این رابطه می‌گوید: «پوسیدگی مغز از میان پنج واژه انتخاب‌شده و به تأثیرات فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی تأکید دارد. سال‌های قبل کلماتی، چون «وبلاگ»، «ایموجی» و «فیک نیوز» انتخاب شده‌بود، که به زیست دیجیتال و زندگی مجازی افراد مرتبط بود، حال با انتخاب واژه پوسیدگی مغز در سال جدید، برای بار دیگر به اثرات فضای مجازی روی فکر و ذهن مخاطبان اشاره و تأکید می‌شود که محتواهای بی‌کیفیت و بی‌ارزش در این فضا، تبدیل به خوراک فکری افراد شده‌است.»

او در پاسخ به این سؤال که برای مقابله با پوسیدگی مغزهایمان چه کاری باید انجام دهیم، اظهار می‌دارد: «نکته اول، رعایت زمان استفاده از ابزار دیجیتال است، باید مدت زمان استفاده از گوشی، تبلت، رایانه و به خصوص رسانه‌های اجتماعی را به حداقل برسانیم. گفته می‌شود که روزانه کمتر از سه ساعت و در هفته کمتر از ۲۱ ساعت از این ابزار دیجیتال استفاده شود. نکته دوم، مربوط به محتوایی است که می‌بینیم و باید خودمان آن را مدیریت کنیم، باید به سمت محتوایی برویم که بدان نیاز داریم، یعنی صفحات و کانال‌هایی را دنبال کنیم که اطلاعات مورد نیاز ما را تأمین می‌کند، نه اینکه هر آنچه را در یک شبکه اجتماعی وجود دارد، بررسی و چالش‌های ذهنی جدیدی برای خود ایجاد کنیم.»

استاد سواد رسانه اظهار می‌دارد: «الگوریتم‌های شبکه‌های اجتماعی با استفاده از هوش مصنوعی، مخاطبان را بیش از پیش تحت‌تأثیر قرار می‌دهد؛ مثلاً اینستاگرام، با توجه به علاقه‌مندی‌های مخاطبان خود، صفحات مرتبط دیگری را پیشنهاد می‌دهد و آنها را غرق در محتوای موردعلاقه‌شان می‌کند. این الگوریتم‌ها، منبعث از شناخت افراد و علایق آنهاست و بر اساس آن خوراک بیشتری را برای آنها تهیه می‌کند.»

همه ما مقصریم

بدون شک سپری کردن زمان طولانی در شبکه‌های اجتماعی و دیدن محتوای پوچ و بیهوده سبب تنبلی و بی‌هدفی قشر جوان خواهد شد. لسانی در این رابطه می‌گوید: «معمولاً جوانان در اواخر هفته‌ها و روزهای تعطیل زمان آزادتری دارند، عموماً آنها این روزها را به صورت رها در فضای مجازی سپری می‌کنند. آنها بدون تعریف بازه زمانی و بدون هدف مشخص می‌نشینند و ساعات طولانی را در شبکه‌های اجتماعی می‌گذرانند.»

او با مهم شمردن نقش خانواده و نهادهای آموزشی در رابطه با آموزش صحیح در استفاده از شبکه‌های اجتماعی می‌گوید: «برای حل این معضل، یک نظام چندلایه دخیل است. اول خود فرد به عنوان داخلی‌ترین لایه است که باید آگاه و آشنا به کاری باشد که انجام می‌دهد، لایه بعدی خانواده است که مداخله کند و با برنامه‌ریزی و ریل‌گذاری صحیح به فرزند خود کمک کند تا بدون هدف در شبکه‌های اجتماعی نچرخد و روح و روان خود را درگیر محتوای پوچ آن نکند. همچنین لایه بعدی، نظام آموزش رسمی است که باید همه تلاش خود را در جهت آگاهی بخشی به کودکان، نوجوانان و جوانان به کار بگیرد. در این رابطه نظام آموزش غیررسمی، رسانه‌ها، تشکل‌ها و نهادهای واسط و میانجی نیز که نقش فرهنگ‌سازی دارند، اثرگذار خواهند بود.»

استاد سواد رسانه به وظایف دولت نیز در این رابطه اشاره می‌کند و می‌گوید: «باید همه ارگان‌ها و سازمان‌های دولتی تلاش‌خود را در جهت آگاهی افراد برای استفاده از فضای مجازی به کار بگیرند. اگر این کار به درستی انجام شود، افراد به سطحی از آگاهی می‌رسند و می‌توانند زمانی را که در فضای مجازی سپری می‌کنند و محتوایی را که در شبکه‌های اجتماعی می‌بینند، به درستی انتخاب و گزینشگری کنند.»

کارشناسان می‌گویند اگر شبکه‌های اجتماعی در زندگی روزمره، پررنگ شود و بیش از اندازه مورد توجه قرار بگیرد، مغز توانایی خود را در یادآوری اطلاعات ذخیره شده در حافظه از دست می‌دهد. حال انتخاب واژه پوسیدگی مغز به درستی به افراد هشدار می‌دهد که اگر حافظه خود را دوست دارند، بیش از این با پرسه زدن در فضای مجازی، مغز خود را تباه نکنند!

*بازنشر مطالب دیگر رسانه‌ها در مجله gcorg به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان می‌باشد.

پایان خبر مجله gcorg

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "مغزهایمان پوسید! همه ما مقصریم" هستید؟ با کلیک بر روی عمومی، ممکن است در این موضوع، مطالب مرتبط دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "مغزهایمان پوسید! همه ما مقصریم"، کلیک کنید.