خلاصه کامل کتاب بازرس (نیکلای گوگول)

خلاصه کتاب بازرس: کمدی در پنج پرده ( نویسنده نیکلای گوگول )
نمایشنامه بازرس اثر نیکلای گوگول، داستان شهری فاسد در روسیه است که مقامات آن با شنیدن خبر ورود بازرسی ناشناس دچار وحشت می شوند و در پی آن، فردی بی اهمیت و کلاهبردار را به اشتباه با بازرس واقعی یکی می گیرند. این اثر طنزآمیز، نقدی تند و بی رحمانه بر فساد، حماقت و ریاکاری بوروکراتیک ارائه می دهد که همچنان پس از سال ها، حرف های تازه ای برای گفتن دارد و به همین دلیل به یکی از شاهکارهای ادبیات جهان تبدیل شده است.
نمایشنامه بازرس: کمدی در پنج پرده، نه تنها یک اثر ادبی برجسته در تاریخ روسیه است، بلکه به دلیل مضامین عمیق و جهان شمول خود، جایگاهی ویژه در ادبیات کلاسیک دنیا دارد. نیکلای گوگول، با تیزبینی خاص خود، لایه های پنهان جامعه فاسد زمانه اش را با طنزی گزنده به تصویر می کشد. این نمایشنامه صرفاً یک داستان خنده دار نیست؛ بلکه آینه ای تمام نما از ضعف های انسانی و اجتماعی است که مخاطب را به تأمل وا می دارد. در این مقاله، به بررسی جامع این اثر می پردازیم: از معرفی نویسنده و شخصیت های اصلی گرفته تا خلاصه ای پرده به پرده و تحلیل مضامین کلیدی آن که به درک بهتر ارزش های ماندگار این شاهکار کمک می کند.
نیکلای گوگول: پیشتاز رئالیسم انتقادی و خالق بازرس
نیکلای واسیلیویچ گوگول (۱۸۰۹-۱۸۵۲)، نویسنده برجسته اوکراینی-روسی، یکی از مهم ترین چهره های ادبیات قرن نوزدهم به شمار می رود. او که به عنوان یکی از پیشگامان سبک رئالیسم انتقادی شناخته می شود، با آثار خود به نقد تند و تیز جامعه، بوروکراسی فاسد و ریاکاری های اخلاقی پرداخت. زندگی کوتاه اما پربار گوگول، سراسر وقف خلق آثاری شد که تا به امروز از محبوبیت و اهمیت بالایی برخوردارند.
سبک نوشتاری گوگول ترکیبی منحصربه فرد از طنز، گروتسک و واقع گرایی است. او با استفاده از جزئیات دقیق و توصیفات زنده، فضایی را خلق می کرد که در آن، شخصیت ها و موقعیت ها به شکلی اغراق آمیز اما باورپذیر، ضعف های جامعه را آشکار می ساختند. توانایی او در به کارگیری طنز برای نقد عمیق اجتماعی، از او نویسنده ای بی همتا ساخته است. شاهکار بازرس و رمان نفوس مرده از برجسته ترین آثار او هستند که تأثیر شگرفی بر ادبیات روسیه و جهان گذاشتند. داستان های کوتاه او مانند شنل و یادداشت های یک دیوانه نیز از نمونه های درخشان نثر او به شمار می آیند که به بررسی ابعاد روان شناختی و اجتماعی انسان می پردازند.
پرده برداری از شخصیت ها: بازیگران اصلی نمایشنامه بازرس
نمایشنامه بازرس با گالری متنوعی از شخصیت ها، هر یک نمادی از جنبه ای خاص از فساد و حماقت در جامعه، به درخشش می رسد. آشنایی با این شخصیت ها برای درک پویایی داستان و پیام های گوگول ضروری است.
شهردار (آنتون آنتونویچ اسکزونیک-دوخموفسکی)
شهردار، در رأس سلسله مراتب فاسد شهر قرار دارد و تجسمی از قدرت فاسد و ترس از افشاگری است. او فردی سالخورده، نسبتاً باهوش اما غرق در فساد و رشوه خواری است که سال هاست بدون نظارت خاصی حکومت می کند. ترس او از بازرس و تلاش های بی وقفه اش برای پنهان کردن بی نظمی ها و اختلاس هایش، موتور محرکه اصلی کمدی نمایشنامه است. او از اینکه کسی او را باهوش تر از خودش بداند، بیزار است و سعی می کند همه چیز را تحت کنترل داشته باشد، اما در نهایت قربانی حماقت و طمع خود می شود.
ایوان آلکساندروویچ خلسناکو
خلسناکو شخصیتی کلیدی در این کمدی اشتباهات است. او یک کارمند جوان، بی هدف، بیکاره و دروغگو است که از سن پترزبورگ به این شهر کوچک آمده و به دلیل مشکل مالی در مهمانخانه گیر افتاده است. او نه بازرس است و نه حتی قصد کلاهبرداری دارد، اما با قرار گرفتن در موقعیت اشتباه و استفاده از حماقت و ترس مقامات، به یک موجود موهوم و قدرتمند تبدیل می شود. او نمادی از توهم و پوچی است؛ فردی که خود را با دروغ هایش بزرگ می کند و دیگران نیز با خیال پردازی های خود او را باور می کنند.
اسیپ
اسیپ، خدمتکار خلسناکو، شخصیتی باهوش، واقع بین و تا حدودی بدبین است. او تنها کسی است که حقیقت را می داند و از همان ابتدا متوجه سوءتفاهم پیش آمده می شود. اسیپ با زیرکی، اربابش را در دروغ پردازی هایش همراهی می کند و از فرصت پیش آمده برای نفع شخصی (دریافت غذا و پول) بهره می برد. او نمادی از طبقه فرودست است که با هوش و ذکاوت خود، ضعف های طبقه بالا را به تمسخر می گیرد و در نهایت، اربابش را برای فرار از مهلکه یاری می کند.
آنا آندریفنا و ماریا آنتونوفنا
آنا آندریفنا، همسر شهردار، و ماریا آنتونوفنا، دخترشان، دو شخصیت زن مهم نمایشنامه هستند که نمادی از جاه طلبی های پوچ، ظاهرپرستی و سطحی نگری زنانه در آن دوران به شمار می روند. آنا آندریفنا زنی خودشیفته و به شدت علاقه مند به تجملات و مقام است که رؤیای ازدواج دخترش با یک مرد قدرتمند و بانفوذ را در سر دارد. ماریا آنتونوفنا نیز دختری جوان و ساده لوح است که تحت تأثیر مادرش قرار دارد. رقابت این مادر و دختر برای جلب توجه خلسناکو و رؤیاپردازی هایشان درباره آینده ای پر زرق و برق، جنبه کمدی دیگری به نمایشنامه می بخشد.
مقامات محلی: (قاضی، سرپرست بیمارستان، ناظر مدارس، رئیس پست و…)
این گروه از شخصیت ها، نماینده فساد سیستماتیک و بوروکراتیک هستند. هر یک از آن ها در اداره خود غرق در اختلاس، سهل انگاری و بی کفایتی است: قاضی که رشوه می گیرد و خانه اش پر از غاز است، سرپرست بیمارستان که بیمارانش به دلیل بی توجهی می میرند، ناظر مدارس که به جای آموزش، دانش آموزان را کتک می زند و رئیس پست که نامه های مردم را باز می کند. این شخصیت ها با ترس و چاپلوسی خود، تصویری تکان دهنده از فساد فراگیر را به نمایش می گذارند و نشان می دهند که چگونه یک سیستم می تواند از درون پوسیده شود.
خلاصه جامع نمایشنامه بازرس: پرده به پرده، از وهم تا واقعیت
نمایشنامه بازرس در پنج پرده روایت می شود که هر پرده بخش مهمی از کمدی و نقد اجتماعی گوگول را آشکار می سازد.
پرده اول: خبر بازرس و هراس در شهر
نمایشنامه با صحنه ای آغاز می شود که شهردار شهر کوچکی در روسیه، آنتون آنتونویچ اسکزونیک-دوخموفسکی، مقامات محلی را به خانه خود فرا می خواند. او با وحشت و سراسیمگی خبر می دهد که نامه ای از یک دوست معتبر در سن پترزبورگ دریافت کرده است؛ نامه ای که از آمدن یک بازرس ناشناس به شهر خبر می دهد. این خبر تمام مقامات حاضر را به هراس می اندازد؛ زیرا همگی آن ها درگیر فساد، رشوه خواری، اختلاس و سهل انگاری در وظایف خود هستند. از قاضی گرفته که در دادگاهش غاز پرورش می دهد تا سرپرست بیمارستان که بیمارانش از گرسنگی می میرند و ناظر مدارس که در مدارس بی نظمی بیداد می کند. آن ها با عجله و دستپاچگی تلاش می کنند تا ظاهر ادارات و زندگی خود را مرتب کنند تا مبادا بازرس به فسادشان پی ببرد. در همین حال، دو زمین دار محلی، بابچینسکی و دوپچینسکی، وارد می شوند و خبر می دهند که فردی مشکوک، که گمان می کنند همان بازرس است، در مهمانخانه شهر اقامت کرده است.
پرده دوم: اشتباه هویت و آغاز فریب
این پرده به معرفی ایوان آلکساندروویچ خلسناکو، کارمند بی هدف و ولخرج از سن پترزبورگ می پردازد. او به همراه خدمتکارش اسیپ، به دلیل تمام شدن پول و بدهکاری در مهمانخانه شهر گیر افتاده اند و صاحب مهمانخانه از دادن غذا به آن ها خودداری می کند. شهردار به همراه مقامات دیگر به مهمانخانه می روند تا با بازرس مورد نظر (خلسناکو) دیدار کنند. شهردار که به شدت می ترسد، سعی می کند با لحنی محترمانه و چاپلوسانه با خلسناکو برخورد کند. خلسناکو نیز که از رفتار عجیب و غریب شهردار گیج شده، به تدریج متوجه می شود که او را با شخص دیگری اشتباه گرفته اند. او از این فرصت استفاده می کند و با دروغ پردازی درباره مقام و ثروتش، خود را فردی مهم و بانفوذ معرفی می کند. شهردار و مقامات دیگر نیز که کور شده اند از ترس و توهم، هرچه خلسناکو می گوید باور می کنند و به او رشوه می دهند. شهردار خلسناکو را به خانه خود دعوت می کند تا بتواند از او پذیرایی کرده و بیشتر از او راضی کند.
پرده سوم: اوج چاپلوسی و دروغ پردازی
خلسناکو به خانه شهردار منتقل می شود و زندگی لوکس و مهمانی های پی درپی را تجربه می کند. او که از وضعیت جدیدش لذت می برد، با دروغ های بزرگ تر و اغراق آمیزتر، خود را به عنوان یک نویسنده مشهور، یک ژنرال، یا حتی یکی از وزرای دولت معرفی می کند. او از تمام چاپلوسی ها و توجهات مقامات محلی و به ویژه همسر و دختر شهردار، آنا آندریفنا و ماریا آنتونوفنا، لذت می برد. آنا و ماریا نیز هر دو سعی می کنند با جذابیت های خود خلسناکو را تحت تأثیر قرار دهند، چرا که هر دو رؤیای ازدواج با او و زندگی در پایتخت را در سر دارند. این پرده اوج کمدی اشتباهات و ریاکاری است، جایی که حماقت مقامات و دروغ های خلسناکو به اوج خود می رسد و خواننده را به خنده وامی دارد.
پرده چهارم: شکار رشوه و پرده برداری
در این پرده، مقامات محلی یکی پس از دیگری به دیدار خلسناکو می آیند و به بهانه های مختلف، به او رشوه می دهند تا از افشای فسادشان جلوگیری کند. خلسناکو نیز با کمال میل این پول ها را می پذیرد و همچنان به دروغ پردازی هایش ادامه می دهد. او نامه ای به دوستش در سن پترزبورگ می نویسد و در آن تمام اتفاقات شهر را با طنزی گزنده و با اغراق بسیار بازگو می کند و اذعان می کند که او بازرس واقعی نیست و تنها از حماقت مردم سوءاستفاده کرده است. او حتی از ماریا آنتونوفنا، دختر شهردار، خواستگاری می کند و سپس به آنا آندریفنا، همسر شهردار، نیز ابراز علاقه می کند و او را نیز به ازدواج با خود راغب می سازد. در نهایت، با کمک اسیپ، خلسناکو به سرعت از شهر می گریزد و به بهانه دیدار با یکی از نزدیکانش، وعده بازگشت می دهد.
پرده پنجم: افشای حقیقت و صحنه صامت
پس از فرار خلسناکو، شهردار و خانواده اش و سایر مقامات به شدت از نامزدی خلسناکو با ماریا شادمان هستند و جشن و پایکوبی برپا می کنند. آن ها شروع به رؤیاپردازی درباره زندگی در سن پترزبورگ و آینده درخشان خود می کنند. اما شادی آن ها دیری نمی پاید. رئیس پست وارد می شود و با حالتی گیج و پریشان، نامه خلسناکو به دوستش را می خواند؛ نامه ای که او به اشتباه باز کرده و در آن تمام حقیقت فاش شده است: خلسناکو نه تنها بازرس نبوده، بلکه فردی بی اهمیت و کلاهبردار بوده که از حماقت آن ها سوءاستفاده کرده است. با خوانده شدن نامه، تمام مقامات و خانواده شهردار دچار شوک و رسوایی عظیمی می شوند. در اوج این لحظات شرم و عصبانیت، یک ژاندارم وارد می شود و خبر می دهد که بازرس واقعی، از سوی دولت، وارد شهر شده و دستور داده است که تمام مقامات او را در یک صف ملاقات کنند. در این لحظه، گوگول صحنه صامت معروف خود را قرار می دهد؛ صحنه ای که در آن تمام شخصیت ها با حالتی خشک شده از وحشت و شرم، در سکوت مطلق می ایستند. این پایان نمادین و تأثیرگذار، مفهوم ابدی از مکافات محتوم و ترس از عدالت را به تصویر می کشد.
«به چه می خندید؟ به خودتان؟» این جمله معروف نیکلای گوگول، چکیده اصلی پیام نمایشنامه بازرس است؛ دعوتی به تأمل درباره حماقت ها و فسادهایی که شاید در وجود هر یک از ما یا جامعه مان ریشه دوانده باشد.
تحلیل مضامین کلیدی در بازرس: نقدی بی زمان بر جامعه
بازرس فراتر از یک کمدی ساده است؛ این نمایشنامه، نقدی عمیق و چندوجهی بر جامعه، بوروکراسی و روان شناسی انسانی است. مضامین اصلی آن، حتی پس از قرن ها، همچنان relevant و قابل درک هستند.
فساد بوروکراتیک و رشوه خواری
این اساسی ترین و بارزترین مضمون نمایشنامه است. گوگول سیستمی را به تصویر می کشد که در آن فساد نه یک استثنا، بلکه یک قاعده است. از شهردار گرفته تا قاضی، سرپرست بیمارستان و ناظر مدارس، هر یک به نوعی درگیر اختلاس، سهل انگاری و رشوه خواری هستند. این فساد نه تنها در لایه های بالای قدرت، بلکه در تمام سطوح جامعه ریشه دوانده است و به یک شیوه زندگی تبدیل شده است. گوگول نشان می دهد که چگونه ترس از افشا شدن این فساد، مقامات را به سمت تصمیمات احمقانه و فریب خود می کشاند.
حماقت، خودفریبی و توهم
مقامات شهر با وجود موقعیت های شغلی خود، از سطح بالایی از حماقت و ساده لوحی برخوردارند. آن ها به دلیل ترس و طمع، به راحتی فریب یک دروغگوی بی اهمیت را می خورند و هر آنچه خلسناکو می گوید را باور می کنند. این خودفریبی، ناشی از تمایل آن ها به دیدن آنچه می خواهند ببینند (یعنی یک بازرس قدرتمند که می توانند او را با رشوه ساکت کنند) و نه واقعیت (یک جوان بی مسئولیت و تهی دست) است. نمایشنامه نشان می دهد که چگونه توهم و خیال پردازی می تواند انسان ها را از واقعیت دور کند.
کمدی اشتباهات و طنز تلخ
تمام نمایشنامه بر پایه یک اشتباه مهلک بنا شده است: اشتباه گرفتن خلسناکو با بازرس واقعی. این سوءتفاهم ها به موقعیت های کمدی فراوانی منجر می شوند. اما طنز گوگول، طنزی تلخ و گزنده است. خنده بر موقعیت ها، در واقع خنده ای بر حماقت و فساد انسانی است. این طنز، ابزاری است برای نقد اجتماعی عمیق تر که خواننده را مجبور می کند به جای صرفاً خندیدن، به دلایل و ریشه های این موقعیت های خنده دار فکر کند.
ترس از قدرت و اقتدار
واکنش های مقامات به خبر آمدن بازرس، نمادی از ترس و وحشتی است که از اقتدار و قدرت بالا ناشی می شود. آن ها نه از عدالت، بلکه از از دست دادن موقعیت و مزایای فاسد خود می ترسند. این ترس آن ها را به سمت چاپلوسی، تملق و رشوه دادن به هر قیمتی سوق می دهد. حتی زمانی که خلسناکو دروغ های آشکاری می گوید، آن ها از ترس و برای حفظ ظاهر، او را باور می کنند و نمی توانند از او سؤال کنند.
ریاکاری و ظاهرپرستی
شخصیت های نمایشنامه، به ویژه شهردار و خانواده اش، به شدت به ظاهر و جایگاه اجتماعی اهمیت می دهند. آن ها سعی می کنند به هر نحو ممکن، تصویری آراسته و محترم از خود نشان دهند، حتی اگر در باطن فاسد و بی اخلاق باشند. تلاش های عجولانه برای تمیز کردن خیابان ها، رنگ آمیزی دیوارها و پوشاندن بی نظمی ها، نمادی از این ریاکاری و ظاهرپرستی است. آن ها بیشتر نگران قضاوت دیگران هستند تا اصلاح واقعی خود و سیستم.
جهان شمولی پیام گوگول
با وجود اینکه بازرس در بستر جامعه روسیه قرن نوزدهم نوشته شده است، مضامین آن فراتر از زمان و مکان عمل می کنند. فساد بوروکراتیک، حماقت، ریاکاری و ترس از قدرت، نقص هایی هستند که می توانند در هر جامعه و در هر دوره ای یافت شوند. این جهان شمولی، یکی از دلایل اصلی ماندگاری و اهمیت این نمایشنامه است و آن را به اثری بی زمان تبدیل می کند که هر نسلی می تواند با آن ارتباط برقرار کند.
جایگاه و تأثیرات بازرس در فرهنگ و هنر
نمایشنامه بازرس: کمدی در پنج پرده، از زمان اولین اجرای خود در سال ۱۸۳۶، تأثیری شگرف بر تئاتر، ادبیات و فرهنگ عامه گذاشته است. این اثر نه تنها در روسیه، بلکه در سراسر جهان بارها و بارها به روی صحنه رفته و به اشکال گوناگون اقتباس شده است.
تأثیر آن بر ادبیات، به ویژه بر نویسندگان روس پس از گوگول، بسیار چشمگیر بود. نویسندگانی چون داستایوفسکی و تولستوی، گرچه در سبک و مضمون تفاوت داشتند، اما از روح انتقادی و نگاه عمیق گوگول به جامعه الهام گرفتند. بازرس الگویی برای کمدی های اجتماعی و نمایشنامه هایی شد که فساد و ریاکاری را هدف قرار می دادند.
این نمایشنامه همچنین الهام بخش اقتباس های متعددی در سینما، تلویزیون و اپرا بوده است:
- فیلم آلمانی Eine Stadt steht kopf (شهری وارونه) به کارگردانی گوستاف گروندگنز در سال ۱۹۳۲.
- فیلم چک Revizor به کارگردانی مارتین فریچ در سال ۱۹۳۳.
- کمدی موزیکال آمریکایی The Inspector General (بازرس کل) با بازی دنی کی در سال ۱۹۴۹ که با الهام از این اثر ساخته شد.
- فیلم مکزیکی بازرس کالزونزین به کارگردانی آلفونسو آرو در سال ۱۹۷۴.
- اقتباس بالیوودی افسر، یک کمدی موزیکال به کارگردانی چتان آناند در سال ۱۹۵۰.
- اقتباس های تلویزیونی متعدد، از جمله بخشی از سریال آمریکایی PBS Wishbone و یک نمایشنامه تلویزیونی ایرانی به کارگردانی محمد رحمانیان در سال ۱۳۸۱.
- اقتباس های اپرایی مانند اپرای بازرس اثر ورنر اگرت.
این فهرست تنها بخشی از تأثیرات گسترده این نمایشنامه است که نشان می دهد چگونه یک اثر ادبی می تواند از مرزهای فرهنگی و زمانی عبور کرده و همچنان در فرم های هنری مختلف بازآفرینی شود و با مخاطبان جدید ارتباط برقرار کند.
چرا خواندن بازرس همچنان ضروری است؟
با گذشت نزدیک به دو قرن از نگارش نمایشنامه بازرس اثر نیکلای گوگول، ممکن است این سوال مطرح شود که چرا مطالعه این اثر همچنان برای خواننده امروزی ضروری و ارزشمند است؟ پاسخ در چند دلیل اصلی نهفته است که بازرس را به یک شاهکار ادبی بی زمان تبدیل کرده است.
نخست، ارزش هنری و ادبی آن بی بدیل است. گوگول با تسلط بی نظیری بر زبان و فنون نمایشنامه نویسی، اثری خلق کرده که ساختاری منسجم و دیالوگ هایی درخشان دارد. طنز گزنده و هوشمندانه او، هرگز سطحی نیست، بلکه در خدمت نقد عمیق تر جامعه و انسان است. خواندن بازرس لذتی از جنس ادبیات ناب را به ارمغان می آورد و به خواننده فرصت می دهد تا با یکی از برجسته ترین نمونه های کمدی انتقادی جهان آشنا شود.
دوم، درس های اخلاقی و اجتماعی آن همچنان تازه و کاربردی هستند. بازرس نقدی بی رحمانه بر فساد اداری، رشوه خواری، ریاکاری و حماقت است. این مضامین، متأسفانه، محدود به روسیه قرن نوزدهم نیستند و در جوامع مختلف و در طول تاریخ همواره حضور داشته اند. مطالعه این نمایشنامه می تواند به درک بهتر پویایی های قدرت، سوءاستفاده از آن، و تأثیرات مخرب فساد بر زندگی عمومی کمک کند. این اثر به ما می آموزد که چگونه ترس و طمع می تواند انسان ها را به سمت اشتباهات فاحش سوق دهد.
سوم، لذت از طنز و خنده، حتی با وجود تلخی های نهفته در آن، از دیگر دلایل مطالعه این اثر است. موقعیت های کمیک، شخصیت پردازی های اغراق آمیز و دیالوگ های پر کشش، خنده را بر لبان خواننده می آورد. این خنده، اما، خنده ای است که در نهایت به فکر فرو می برد و خواننده را با واقعیت های ناخوشایند مواجه می سازد. گوگول با هنر خود، مرز بین خنده و تأمل را محو می کند و تجربه ای عمیق را برای مخاطب رقم می زند.
در نهایت، بازرس ما را به تأمل درباره جمله پایانی معروف گوگول وامی دارد: «به چه می خندید؟ به خودتان؟» این جمله، دعوتی است به خودآگاهی و بازنگری در نقایص فردی و جمعی. این اثر نشان می دهد که گاهی، آنچه مورد تمسخر قرار می دهیم، می تواند انعکاسی از خودمان یا جامعه ای باشد که در آن زندگی می کنیم. به همین دلیل، بازرس نه تنها یک نمایشنامه، بلکه یک آینه است که همچنان می تواند حقیقت را به ما نشان دهد.
از این رو، چه دانش آموز یا دانشجویی باشید که به دنبال درک عمیق تر ادبیات کلاسیک هستید، چه علاقه مندی به تئاتر و ادبیات نمایشی، و چه صرفاً فردی که به دنبال اثری با ارزش های هنری و پیام های اجتماعی ماندگار است، مطالعه خلاصه کتاب بازرس: کمدی در پنج پرده ( نویسنده نیکلای گوگول ) و سپس خود اثر کامل، تجربه ای غنی و فراموش نشدنی خواهد بود.
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "خلاصه کامل کتاب بازرس (نیکلای گوگول)" هستید؟ با کلیک بر روی کتاب، به دنبال مطالب مرتبط با این موضوع هستید؟ با کلیک بر روی دسته بندی های مرتبط، محتواهای دیگری را کشف کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "خلاصه کامل کتاب بازرس (نیکلای گوگول)"، کلیک کنید.